راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی
راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی

5- توجه به واقعیت :مشاور بایستی دائما مراجع را با واقعیت مواجه سازد واو را از حقایق بیاگاهاند.عوامل گوناگونی ارزش واقعی گروهی از مشاغل را تحت تاثیر قرار می دهد مثل:
الف)به دلیل نداشتن اطلاعات کافی قضاوت صحیحی در باره ی رغبت واقعی نسبت به یک شغل خاص نخواهند داشت.
ب)عوامل گوناگون خارجی ارزش واقعی گروهی از مشاغل را تحت تاثیر قرار می د هند.
ج)گاهی رغبت های دانش آموران ومراجعان بر اثر تقاضای والدین و یا خواست اطرافیان فرم غیر واقعی به خود می گیرند که فاقد هر گونه ارزش علمی است.
با افزایش سن وتکامل انسان معمولا رغبت ها فرم واقعی تری به خود می گیرند وانتخاب های فرد بیشتر به واقعیت نزدیک می شودزیرا به استعدادها وتوانایی ها ،امکانات ورغبت های شان توجه بیشتری مبذول می دارند.
6- عوامل محیطی :عواملی نظیر فرهنگ خانواده وطبقه ی اجتماعی و وضع جغرافیایی در انتخاب شغل فرد مؤثر می باشند.
جریان رشد انسان فرآیندی پیوسته وتکاملی است وتحصیل وانتخاب شغل نیز نظیر رشد، یک فرآیند می باشد و با عواملی نظیر ارزش های فردی ،واقعیات محیطی ،عوامل عاطفی وفرصت های تربیتی بستگی کامل دارد.به عقیده گینزبرگ و همکارانش[6][7] سیر تکاملی انتخاب شغل سه مرحله دارد:
1- مرحله رویائی[7][8](قبل از سن 11 سالگی) . در این مرحله هر گونه انتخابی متکی بر رویا وخیالبافی است و کودک ضمن بازی هایش بسیاری از شغل ها را تقلید می کند. انکار واقعیات،عدم توجه به توانایی ها و استعدادها ونادیده گرفتن زمان از علائم این دوره می باشد که با افزایش سن توجه به واقعیت بیشتر می شود.
2- مرحله آزمایشی[8][9](11-18 سالگی) . مرحله ی رویایی پایه واساسی برای رسیدن به مرحله آزمایشی است.در این مرحله نوجوانان به خودکاوی پرداخته وبه دنبال رشته ها ویافتن مشاغلی می روند که احتمالا در آینده به آن ها اشتغال می ورزند.سرانجام فرا می گیرند که برای انجام برخی مشاغل مهارت و آمادگی بیشتری در آن ها موجود است.این مرحله به چهار دوره تقسیم می شود:
الف) رغبت:از سنین 11 ویا12 سالگی شروع می شوددر این دوره فرد به لزوم کار برای زندگی خود واجتماع پی می برد وخود را متقاعد می سازد که باید در آینده به انجام کاری بپردازد.
ب)صلاحیت : سنین 12 تا14 سالگی را شامل می شوددر این دوره نوجوان صلاحیت وشایستگی خود را برای انجام شغل مورد نظرش می سنجد وتوانایی ویا عدم توانایی خود را برای انجام شغل مورد نظر مورد آزمایش قرار می دهد.معمولا در این دوره رغبت های جدیدی که بیشتر با واقعیت توأمند جایگزین رغبت های قبلی می گردند.
ج) ارزش:این دوره سنین 15 و16 سالگی را شامل می شوددر این دوره نو جوان ارزش های اجتماعی را نیز مد نظر قرار می دهد وخود را متقاعد می سازد که در سال های آینده باید به انتخاب یکی از مشاغل مورد علاقه اش بپردازد که توانایی انجام آن را نیز دارد وبه بررسی تفاوت ها در ارزش های زندگی بر اساس اشتغال به مشاغل مختلف اقدام می نماید.
د) انتقال: بین سنین 17 تا18 سالگی به وقوع می پیوندد ودر این دوره فرد احساس می کند که باید به طور واقع بینانه ای شغل آینده اش را تعیین ومسئولیتی را عهده دار شود.و به آزمودن مهارت ها وتوانایی های خود اقدام می نماید واطلاعاتی در مورد مشاغل مختلف گرد آوری کرده وهر قسمت از اطلاعات را دقیقاً مورد بررسی قرار می دهد تا به انتخاب صحیح تری نایل آید.
3-مرحله واقع بینی [9][10] (18-24سالگی) این دوره به شدت تحت تأثیر تعلیم وتربیت ودوره های آموزشی فرد قرار می گیرد وبه چندین دوره مکاشفه،تبلور و تعیین تقسیم می شود که در اینجا به خاطر احتراز از اطاله ی کلام به همین اندازه بسنده می کنیم.
گینزبرگ در ادامه تحقیقات خود به نتایج دیگری نیز دست یافت.از جمله این که رفتار پسران گروه محروم در دوره آزمایشی همانند ونظیر رفتار پسران گروه مرفه بودگرچه انتخاب های گروه محروم متفاوت بودوهدف های تربیتی آنان در سطح پایین تری قرار داشت ولی از نظر زمانی ونحوه ی تکامل تاحدودی دو گروه با هم شباهت داشتند،همچنین مشکلات وراه حل های ارائه شده در دوره های صلاحیت ورغبت برای دو گروه با هم شباهت زیادی داشت.اما در دوره انتقال شباهت گروه ها زیاد مشخص نبود.مرحله واقع بینی با توجه به کمبود امکانات محیطی برای گروه محروم زودتر از گروه مرفه اتفاق افتاد.ولی این گفته در باره دوره های تبلور وتعیین صادق نبود.
گروه محروم به شدت وبه مراتب بیش از گروه مرفه در انتخاب شغل به تجربیات گذشته ی خود متکی است.یعنی افراد گروه محروم با تأسی بر مشاغلی که به طور تدریجی ونیمه وقت انجام می دادند سعی داشتند از آن به عنوان الگویی برای شغل دائمی وآینده خود استفاده نمایند وکمتر در جهت تغییر مسیر انتخاب گام برمی داشتند.لذا گروه محروم در انتخاب شغل و طی مراحل متعدد فعالیت وتلاش کمتری می نمودند.
نظر زنان در باره انتخاب شغل در مرحله آزمایشی با رفتار پسران 15-11 ساله شباهت بسیار داشت.وانتخاب های اولیه آن ها (در حدود 11 سالگی )کاملاٌ بر رغبت آن ها متکی بوده است وبعدها نظیر پسران به توانایی ها واستعدادهای خاص خود توجه نمودند.این بررسی نشان داد که بعد از دوره ی صلاحیت عامل جنسیت باعث تغییراتی در مسیر انتخاب شغل گردید. یعنی با فرا رسیدن دوره انتقال ،دختران به شدت به سوی ازدواج گرایش پیدا کردند در حالی که پسران در جهت انتخاب شغل پیش رفتند.یعنی دوره انتقال گرچه در دو گروه اتفاق افتاد ولی ماهیت آن متفاوت بود.توجهی که دختران در حدود سن 17 سالگی به ازدواج مبذول می دارند ،مشکل مهمی را در انتخاب وطرح ریزی شغلی و حرفه ای برای آن ها به وجودمی آورد.لذا دختران نمی توانند به طور واقع بینانه برای انتخاب شغل طرح ریزی دقیق انجام دهندزیرا آن ها در مسیر انتخاب هر لحظه با امکان ازدواج رو به رو هستند.همچنین عواملی نظیر طرز تلقی شوهر نسبت به کار کردن همسرش ووضع مادی شوهر، نابسامانی هایی را در انتخاب و طرح ریزی شغلی دختران به وجود می آورند.لذا زنان به علت غیر قابل پیش بینی بودن وضع زندگی و نیز عدم اطمینان به اشتغال آینده خود ،در طرح ریزی و انتخاب شغل با مشکلات بیشتری مواجه می باشند.در حالی که مردان با دقت واطمینان بیشتری می توانند در جهت طرح ریزی وانتخاب شغل اقدام نمایند.همچنین این بررسی نشان داد که زنان در بیان هدف های شغلی خود از مردان فعال تر واز نظر گویایی ارجح تر هستند.
اسمال[10][11](1953) در باره عوامل شخصیتی که در انتخاب شغل مؤثرند تحقیقی انجام داده ونتیجه گرفته که در پسران از سن یازده سالگی به بعد توجه به واقعیات افزایش می یابد.
تیدمن واوهارا[11][12] (1959)با استفاده از یافته های تحقیقات خود امکان مقایسه استعدادها ،رغبت ها وارزشها با نمرات خودپنداری هر فرد را با توجه به سن وکلاس یافتند.همبستگی بین توانایی ها،رغبت ها ، با خودپنداری با افزایش سن دانش آموزان فزونی گرفت.یعنی افزایش اطلاعات در زمینه های مختلف که انتخاب را باعث می شود با افزایش خودشناسی توأم بود.استعدادها وارزش های عمومی فرد به موازات یکدیگر افزایش می یابند.به نظر آنان پسران در سن پایین تر از آن چه که گینزبرگ تعیین نموده به مرحله سنجش واقعیت وارد می شوند.لذا اوهارا اظهار داشت که پسران بحث در باره امکان کاربرد طرح های شغلی وحرفه ای خود را در کلاس سوم آغاز می کننند.مرحله سازش به نظر اوهارا در سنین 12-13 سالگی انجام می پذیرددر حالی که به نظر کینزبرگ در سنین 16-17 سالگی این مرحله عملی می شود .همچنین اوهارا مرحله آزمایشی را در سن 9 سالگی به جای سن 11 سالگی اعلام کرد.و ارزش ها به جای آن که به گفته گینزبرگ در کلاس های دهم ویازدهم در ترجیح های شغلی مؤثر باشند در کلاس های پنجم وششم در ایجاد ترجیح ها دخالت می نمایند.
با توجه به مراحل گفته شده مشخص است که مرحله رویایی با دوران تحصیلات ابتدایی ومرحله آزمایشی با دوران تحصیلات راهنمایی(به خصوص دو دوره رغبت وصلاحیت مرحله آزمایشی) ودوران تحصیلات متوسطه مصادف هستند.کاربرد نظریه گینزبرگ در این است که به کودکان در مرحله رویایی و به نوجوانان در مرحله آزمایشی وواقع بینی اطلاعات کافی داده شود.ارائه اطلاعات وگسترش دامنه دانسته های کودک می تواند موفقیت های آینده را افزونی بخشد.
تاریخچه مشاوره تحصیلی
انسان تنها موجودی است که با همنوعان خودبه تبادل نظر می پردازد وبرای شناخت وحل مشکلات خود با آنان مشورت وازراهنمایی آنان استفاده می کند .راهنمایی ومشورت درطول زندگی آدمیان مطرح بوده وآنان باکسانی که مورد قبول واعتمادشان بوده مشورت می کرده اند .باتوسعه علوم انسانی ورشدعلوم رفتاری به راهنمایی ومشاوره به عنوان شاخه ای مستقل ازعلوم رفتاری توجه شد. امروز راهنمایی ومشاوره به صورت حرفه ای یاورانه برای کمک به افرادی است که دررشد،سازگاری ،تصمیم گیری،روابط خانوادگی،مهارتهای اجتماعی وشیوه زندگی مشکلاتی دارند ومشاوره به این افراد کمک می کند تاراه حل مناسبی برای مشکلات بیابند.
دربین ممالک صنعتی،امریکای شمالی نخستین کشوری است که درآن مراکز ویژه راهنمایی ومشاوره تأسیس شده وازمیان افرادی که نخستین بار به ایجاد مرکز راهنمایی در آن سرزمین اقدام کرده اند باید از فرانک پاستور نام برد که درسال 1908 اولین مرکز راهنمایی راکه درحقیقت مرکز راهنمایی حرفه ای بود درشهر بوستن تأسیس گردید.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, توسط عباس علی